کوچه باغ آرامــــــــــــــــــش

هدف از این وبلاگ معرفی شعرها و نوشته های جوانان است با نام خود و ایجاد فضایی فرهنگی برای تبادل اندیشه و نقد برسی آثار نویسنده گان آن است

این همه نقش در نگار، کرده مرا بیقرار
ماه ندیدست چنین، ماه رخی در جبین

تا که بدیدم رخش، آن رخ چون مهوشش
عطر فشان شد هوا، دست نشان شد قضا

قرعه به نامم زدند، بخت به کامم زدند
گشت فلک در عجب، از رخ آن ماه شب

بوی گلش عطر یاس، قامت او سرو ناز
آمده ناگه خبر، گشته هویدا سحر

یوسف کنعانیم، گشته طبیب دلم
داده شفا بی دوا، بر غم پنهانیم

((دلنوشته های من))
پاییز ۸۷

‏این همه نقش در نگار، کرده  مرا  بیقرار
ماه  ندیدست  چنین، ماه رخی در  جبین

تا که بدیدم  رخش، آن رخ چون مهوشش
عطر فشان شد هوا، دست نشان شد قضا

قرعه  به  نامم  زدند، بخت  به کامم  زدند
گشت  فلک در  عجب، از  رخ  آن ماه  شب

بوی  گلش  عطر  یاس، قامت او  سرو  ناز
آمده  ناگه   خبر،  گشته  هویدا  سحر

یوسف  کنعانیم،  گشته  طبیب  دلم
داده  شفا  بی  دوا،  بر  غم  پنهانیم

((دلنوشته های من))
پاییز ۸۷‏



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,
برچسب ها: مهین غلامی ,
[ بازدید : 385 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 3 مهر 1393 ] [ 22:02 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

یا رب این خسته میازار به بازار دگر
ساغری نوش نکن باز به آزار دگر

شاهدم کرده ای برچرخش این چرخ نگون
نغمه ای ساز نکن باز به آواز دگر

((دلنوشته های من))


پاییز۸۸



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 324 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 20 مرداد 1393 ] [ 20:09 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

شب سر آمد ، ساقی میخانه کو
قصه ها نا گفته مانده، صاحب این خانه کو

آن که عشق را زد قلم بر سرنوشت
گو که شمع ما بسوخت، پروانه کو

((دلنوشته های من))

زمستان 86


۸۶



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 324 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 20 تير 1393 ] [ 20:57 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]


عشق یعنی، شهسوار راه نا پیدا شدن

گم شدن، در عجب پیدا شدن


عشق یعنی، دل پریشانی، جنون

گریه ها از رنگ خون

...

عشق یعنی، آتش و پروانه بودن

در میان شعله سوختن


عشق یعنی، حلقه زنجیر دریدن

ناگهان نا دیده دیدن


عشق یعنی، در دل آتش خزیدن

دود آه و خاک خاکستر شدن


عشق یعنی، عاشقانه دل سپردن

دل بریدن، پاک باختن


عشق یعنی، تا دم صبح سجده کردن

یا "رب" و یا "رب" سرودن


عشق یعنی، بی صدا مرثیه خواندن

جور تنهایی کشیدن


عشق یعنی، در میانه گم شدن

شمس و مولانا شدن


عشق یعنی، صد قدح پیمانه کردن

کاسه مجنون شکستن


عشق یعنی، در فنا دریا شدن

در نهایت گم شدن


عشق یعنی، با غزلها خو گرفتن

خلوتی تنها گزیدن


عشق یعنی، صد نگه معشوقه دیدن

یک نظر خود را ندیدن


عشق یعنی، هاتف صحرا شدن

در بیابان گم شدن


عشق یعنی، قطره در دریا شدن

بحر بی پروا شدن


((دلنوشته های من))

پاییز ۸۹




موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 274 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 20 تير 1393 ] [ 20:31 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

خوشا آندم که ساقی ساغرم داد
به جامی یک جهانی باورم داد

خوشا آندم که جامی نوش کردم
که دل هشیار و خود مدهوش کردم

...

خوشا آن دل که با یاد تو مست شد
نخورده باده مست و می پرست شد

((دلنوشته های من))
بهار ۸۶



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 393 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 20 تير 1393 ] [ 1:44 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

تو که اهل خراباتی، دمادم در مناجاتی
بیا با ما به میخانه، نمان در بند این خانه

به کف آور دو پیمانه، به پا کن شور مستانه
یکی انعام ساقی کن، یکی را خرج لوتی کن

...

نخورده باده مستی کن، هوای می پرستی کن
بزن چرخ و بگو یا "هو"، مدد گیر از خدای "هو"

نمان در بند این خانه، بیا با ما به میخانه
خدای خانه مستان، دهد جامی به سر مستان

((دلنوشته های من))
آبان92



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 327 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 17 تير 1393 ] [ 22:11 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

شرابی بر لبم بنشست،
نخورده باده ام بشکست
شدم مخمور جانانی،
که برده عقل و هوش از دست
زدم فالی به روی عشق،
فنا گشتم از این چرخش
به رسم و خوی درویشان،
شدم رقصان و پا کوبان
ز سوز سینه ام این سان ،
زنم هو هو در این میدان
عجب جامی فلک دادی،
به کامم زهر تلخ دادی
شدم ساکن به میخانه،
بسوختم همچو پروانه
به دور نرگس مستش،
شدم همسان پیمانه

(دلنوشته های من)

زمستان87




موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 348 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 5 تير 1393 ] [ 21:31 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

شبی می خواهم از مهتاب باشد
غزل در سینه ام در ساز باشد

دلی می خواهم از جنس شقایق
که لاله بی خبر در خواب باشد

شبی می خواهم از مهتاب باشد
دل بیمار من بی تاب باشد

به شوق دیدن رخسار دلدار
غزل در سینه ام در ساز باشد

شبی می خواهم از مهتاب باشد
نوای عود و چنگ در باد باشد

دمی از غم بیاساید دل تنگ
که هجران در به در، در خاک باشد

(دلنوشته های من)
تابستان
۹۰



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 311 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 31 خرداد 1393 ] [ 14:43 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]


بزن مطرب که امشب ناله دارم
ز عالم شکوه بی اندازه دارم

بزن مطرب که سازم سوز نی شد
دل شوریده ام ، شوریده تر شد

بزن مطرب به سازت چنگ خسته
که دریا در دلم بر خون نشسته

بزن مطرب ، بزن شوری به پا کن
مرا یکدم از این عالم جدا کن

بزن مطرب که سازم سوز نی شد
دل شوریده ام ، شوریده تر شد

صبوری در دلم از حد به در شد
نیامد ماه من ، شامم سحر شد


زمستان
۸۵




موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 395 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 28 خرداد 1393 ] [ 16:34 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

رخ بنما یار من، پرده تو بر هم بزن
زان چه که داری نهان، یک نظرم کن اعیان

زیر و زبر کن مرا، از خود به در کن مرا
دیده جانم بده ، تا که ببینم تو را

چون من و ما بی شمار آمده و رفته اند
آنچه بماند تویی، عالم غایت تویی

بی خبر آورده ای ، بی خبرم می بری
زان چه که داری نهان، یک نظرم کن اعیان


پاییز
۸۶



موضوعات: دلنوشته های مهین غلامی,

[ بازدید : 365 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 28 خرداد 1393 ] [ 16:35 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]