کوچه باغ آرامــــــــــــــــــش

هدف از این وبلاگ معرفی شعرها و نوشته های جوانان است با نام خود و ایجاد فضایی فرهنگی برای تبادل اندیشه و نقد برسی آثار نویسنده گان آن است

از خونه بیرون میزنم هرصبح
عطرت پیچیده توی آسانسور
سرگیجه هام غیر طبیعی نیست
اما نمیفهمه چرا دکتر؟

هرشب میگم فردا چی می پوشه؟
آرایشش ماته یا که روشن؟
یه کاری دستم میدی لامصب
اینجوری آرایش نکن لطفا...

به زودی با صدای شیرین آقای...؛)


سید جعفر عزیزی






[ بازدید : 268 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 19:17 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

" هیچ انسانی مقدس نیست ! "

یادداشت های مرموز (26)
* پیمان خاصی * (تیرماه 1393-کرمانشاه)

# # # # # # #

هیچ انسانی مقدس نیست
حتی من

حت تا من
که خدا
در چشم هایم
تخم گذاشته !!
و حرف اول اسم شناسنامه یی ام
سه نقطه دارد !

& & & & & & &

از نسا تا ناس
از ناس تا نسا

محصور جاذبه
با دستانی گرسنه و خالی از قضاهای زمینی
شعله ور از برهنگی
دیالوگ سکوت را
چنگ می زنم ...
و ایستاده بر لبهء آینه
لب گاز می گیرم تا بینهایت
از عورت برملاشدهء اعداد حسابی

& & & & & & &

از ناس تا نسا
از نسا تا ناس

سربازی
در برجک نگهبانی
مساحت شهر کنب را
محاسبه می کند

دختری پیش دانشگاهی
ارتفاع شبه جزیرهء عربستان از سطح کمربند استوا را
به حافظه می سپارد

حلزون
در خانهء خوشبختی خود
مرگ را
انتظار می کشد
و از آخرین قطرهء دریاچهء ارومیه نیز
انتظار هیچ معجزه یی نیست ?!

از نگاه ماده گاوهای هندوستان
تا خشتک نر ﭘﻨﮕﻮﺋﻦ های سیبری

از تخمک نابارور اورشلیم
تا ناف بریدهء بودا

هیچ کس مقدس نیست
و در کهکشان راه شیری
خداوند
زنی ست
با رازهای نهان در سینه
و بشر ;
نوزادی که بر چشم هایش
سوتین آهنی
بسته اند ...

& & & & & & &

از ناس تا نسا
از نسا تا ناس
آسانسور آسمان در طبقهء همکف
خراب شده
و پنج به اضافهء یک طبقهء دیگر آن
خارج از آکواریوم اکسیژن
مشغول ریختن تاس
بر میز زندگی
هزار "جفت یک" می آورد
آنجا که این سوره از یادداشت هایم
متاسفانه تفسیری ندارد

آنجا که سگ زرد , هیچگاه برادر شغال نیست

آنجا که هفت منهای یک طبقه از آسمان
روبروی ذات فرامیمونی
مشغول ریختن تاس
بر جنین جغرافیا
همیشه "جفت پنج" می آورد

آنجا که زیر درخت گردو
کارشناسان مقعد الاغ بغداد
برای آلرژی اتوبوس به پیچ
دو قاشق مرباخوری شوکران
تجویز می کنند

آنجا . .
آنجا که در دایرهء قسمت
ما
سایهء پرگاریم !

& & & & & & &

از ناس تا نسا
از نسا تا ناس
هیچ کس مقدس نیست

به دنبال پیدا کردن سرچشمهء نور
ما
فقط
خوشه های تاریکی
درو کرده ایم
و
انگشت های مان
لای کتاب تاریخ
گیر کرده است

مارها
نرد_بام شده اند
و ما را
پله به پله
تا حفرهء تهی دروغ
پایین کشیده اند

& & & & & & &

من ; پیمان_خاصی
کلمات کر و لال را
کشف_حجابم

از ناس تا نسا
از نسا تا ناس

آدمی ;
ارگاسم_مبهم خداوند
در آیینه هاست !

# # # # # # #

‏



موضوعات: شعرهای پیمان خاصی,

[ بازدید : 329 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 19:07 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

شانه است دیگر...
و مَردش، که همه بوم های سیاه را یکجا نقاشی کند...
نقشِ مبهمِ خوابی که تو را، و شاید تمامِ شاید هایت را به دندان بگیرد...
پرسید زندانت؟ گفتم سیاه، بی در، بی پنجره، بی گوشه...
گفت سقفش؟ گفتم به بلندایِ همه معجزه های خیسِ بی تکرار، اما سفید...
گوشه ی امنِ من دیگر، پشتِ پلک های خسته ی نیمه شبهای بهارانی ام است...
که همه کودکانه هایم را مزه مزه میکند، هرچه بادا باد...
و باد میشود تمام مباداهایت یکجا و ...
در آسمانت، همه خاطراتت را می وزد ...
ساده باید دید دیگر...
گاهی با یک کاغذ و مداد هم،
میتوان به عمقِ همه حادثه ها پرواز کرد...
میشود به همه بوم ها، آسمان پاشید...
صمیمانه بود اگر،
خیال های بی بالِ دورِ خواستن های من ، با نخواستن تو خاکستری نمی شد...
صمیمانه می تواند باشد شاید هنوز هم....
«ح.ق»



موضوعات: شعرودلنوشته های حسین قهاری,

[ بازدید : 340 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 13:46 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

شانه است دیگر...
و مَردش، که همه بوم های سیاه را یکجا نقاشی کند...
نقشِ مبهمِ خوابی که تو را، و شاید تمامِ شاید هایت را به دندان بگیرد...
پرسید زندانت؟ گفتم سیاه، بی در، بی پنجره، بی گوشه...
گفت سقفش؟ گفتم به بلندایِ همه معجزه های خیسِ بی تکرار، اما سفید...
گوشه ی امنِ من دیگر، پشتِ پلک های خسته ی نیمه شبهای بهارانی ام است...
که همه کودکانه هایم را مزه مزه میکند، هرچه بادا باد...
و باد میشود تمام مباداهایت یکجا و ...
در آسمانت، همه خاطراتت را می وزد ...
ساده باید دید دیگر...
گاهی با یک کاغذ و مداد هم،
میتوان به عمقِ همه حادثه ها پرواز کرد...
میشود به همه بوم ها، آسمان پاشید...
صمیمانه بود اگر،
خیال های بی بالِ دورِ خواستن های من ، با نخواستن تو خاکستری نمی شد...
صمیمانه می تواند باشد شاید هنوز هم....
«ح.ق»



موضوعات: شعرودلنوشته های حسین قهاری,

[ بازدید : 296 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 13:36 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

تمام یکطرفه ها برایم جاده شده اند...
که خودم را دور بزنم...
با کفش هایی از خاطرات، به وسعتِ عاشقانه های بی تکرار، ولی به عمقِ پوشالیِ یک حادثه...
خاطراتی که مرورم می کنند...
و سنگفرش هایی که خسته اند از شمارشِ قدم هایم...
آرزویم این بود که تو از تمامِ همیشگی هایت، هنوز باشی...
و چه تلخ است باورِ تکرار نشدنیِ عمر...
من اکنون، چاله های خیابان را حفظ کرده ام و تو،
نقاشیِ ماهیِ هفت سینِ زندگی ات را...
دو و چهارِ آبانیِ من ازبینِ تمامِ سه شنبه های بی فرجام، مالِ تو...
فقط کاش از تمامِ دونفره ای های پُر ابهام، یادت میماند...
که چیزی که هنوز یاد نگرفته ام، شِناست...
به اندازه ی تمامِ آستین های خیس...
بدهکاری...
«ح.ق»



موضوعات: شعرودلنوشته های حسین قهاری,

[ بازدید : 295 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 13:34 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]


بهار را به پاييز كشاندي،
بيا تا بهارانِ پاييزي عمر،
خلوت پر دردِ دو نفره مان را
تنهاتر از هميشه
به شمارشِ ثانيه هاي با هم بودن پُر كنيم
پايدار باشي، كه بودنت
تمام بودِ مرا هست ميكند،
هزار هزار كوه
خمِ يك لبخندُ دخترانه ات،
اولينِ من،
بمان تا شمارشِ آخرين هايم،
كه آنچه بهانه ايست براي زندگي
گوشه اي از حضور توست،
و تنها تو...
از ديدگان دل داده ي تو
تا چشمان انتظار من
يك دريا سخن جاريست
حرف هاي بسيار،
قصه هاي نگفته و نگفتني
كه نه ميدانم، نه ميداني،
من عاشق همين تفاهمم...
و ميدانم كه ميداني...
قسم به جان آسمان
من و تو
از اين باران هاي بي هنگام پاييزي
عاشق تريم...
پاييزت، سال سال بهاري باد...
«ح.ق»



موضوعات: شعرودلنوشته های حسین قهاری,

[ بازدید : 311 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 13:30 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

چرا و چرا و چراهایی که به جبرِ استعمال، غرق آنهایم، بی دعوت، مهمانِ ثانیه هایم می شوند، می رقصند بی جواب، میکوبند، میپاشند و به تماشا می ایستند...
روزها را لحظه لحظه شب، و شبها را به روشنیِ حضور، به وضوحِ یک خاطره، و امتدادِ نتوانستن های خواستن، خوب میگذرانم، اما تو باور نکن...
می گذرند با خاطراتی که جا خوش کرده اند، ساده و بی مقدمه اما، تمامت را تمام می کنند، با حرف هایی که چه بامانند، خیالِ ماندن ندارند و سر به رهایی می کشند، که بگویند از بال گرفتن، تا اوجِ رویاهای آبیِ آبان...
ناگفته ها را اما، به دریا باید ریخت، به آسمانها شاید.....
پرواز را، به سنگینیِ تمام بغض های فرو خورده، به آب باید زد...
جا مانده ترین شاخه ی خشک، از اواخرِ خسته ی زمستان، تنها یک بهار، تنها.......
کم دارد....

«ح.ق»



موضوعات: شعرودلنوشته های حسین قهاری,

[ بازدید : 293 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 13:27 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

جنگ تمام شد!

راننده ی تانک با پریسکوپی در ذهنش

به خانه بازگشت

دوش گرفت

غذا خورد

و به اتاق خواب رفت

زن نمی دانست

چرا همسرش زیر تخت می خوابد

و همه اش از او گرای آغوشش را می پرسد!

"محمد عسکری.ساج"

‏جنگ تمام شد!

راننده ی تانک با پریسکوپی در ذهنش

به خانه بازگشت

دوش گرفت

غذا خورد

و به اتاق خواب رفت

زن نمی دانست

چرا همسرش زیر تخت می خوابد

و همه اش از او گرای آغوشش را می پرسد!



موضوعات: شعرهای محمد عسکری,

[ بازدید : 430 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 12:52 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

"جاده ی زندگی در دست تعمیر نیست"
ضربان زمین
بالا و پایین می کند
اما طبیعیست،
هیچ چیز آدمیان را
از رفت و آمد باز نمی دارد
حتی مرگ،
شیطنتهای روح
هنوز در جسم من جاریست،
آب از آب تکان نخورده
و گندمهای مزرعه
با لبخند
آن را به هم تعارف می کنند،
باد خانه به دوشی اش را
با ابرها قسمت می کند
و باران
نامی شد برای دخترانمان
تا بیشتر از پیش
آمدنش را فریاد بزنیم،
می بینی
در بوم زندگانی من
همه چیز سر جایش است
فقط تو نیستی
که حاشا
آنچه زیاد است
مترسک است...
((حسین نوروزی))





[ بازدید : 290 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 14 مرداد 1393 ] [ 12:50 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

دلگیر
...................
خدا داندکه من هر روزدلگیرم
برای دیدنت هر لحظه میمیرم
خدا داند برایِ تو ،چه دلتنگم...
.
.
من از این زندگی چیزی نمیخواهم
بجز چشمانِ گیرایت
و آن لبخند شیرینت
صفا و لطف دیرینت
نمیدانی...نمیدانی
ترامن دوست میدارم
ودور از تو در این محبس
تک وُ تنها،جدا از تو
هزاران بار میمیرم
....................................شهلاشقاقی(توتیا)..........93/5/13



موضوعات: شهلا شقاقی,

[ بازدید : 290 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 13 مرداد 1393 ] [ 22:50 ] [ Ahmad afshinmehr ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]